شغل باید جایگاهی قانونی داشته باشد یعنی مخل به نظم و امنیت و اخلاق جامعه نباشد پس قانونی بودن، استمرار داشتن و تامین حداقل‌های زندگی از ویژگی‌های شغل است، خواه فرد خویش فرما باشد یا کارگر یا کارمند باشد.

به گزارش میرملاس‌خبر، وقتی در فضای کسب و کار از شغل صحبت می‌کنیم و در قالب سرمایه‌های انسانی و یا منابع انسانی حرف می‌زنیم نخستین مفهومی که با آن درگیر می‌شویم «شغل» است.

رابطه‌ای که یک شرکت، کسب‌و‌کار یا سازمان را به اعضای خود وصل می‌کند «شغل» است و تقریباً هیچ‌کس حاضر نیست بدون عنوان شغلی مشخص با یک مجموعه کار کند، چون با مشخص شدن شغل و عنوان شغلی، تعهدات فرد به یک مجموعه و متقابلاً تعهدات آن مجموعه به فرد شفاف‌تر می‌شود.

از مجموع تعاریف مرتبط با شغل اینطور استنباط می‌شود که شغل مجموعه فعالیت‌هایی است که  فرد در ارتباطی رسمی یا غیررسمی انجام می‌دهد و بتواند بواسطه آن درآمدی مستمر داشته باشد که با آن حداقل‌های زندگی را  تامین کند.

شغل باید جایگاهی قانونی داشته باشد یعنی مخل به نظم و امنیت و اخلاق جامعه نباشد پس قانونی بودن، استمرار داشتن و تامین حداقل‌های زندگی از ویژگی‌های شغل است، خواه فرد خویش فرما باشد یا کارگر یا کارمند باشد.

پس فعالیت‌های که از سر ناچاری و برخلاف میل توسط افراد صورت می‌گیرد مثل دلالی سرپایی، رانندگی، دستفروشی، کول‌بری، شوتی بودن و غیره هیچ یک شغل محسوب نمی‌شوند. شاید فرد درآمد داشته باشد اما هیچ گونه امنیتی برای زندگی فرد ایجاد نمی‌کند، خصوصا برخی از این فعالیت‌های با مقررات شهرداری یا گمرک و راهنمایی و رانندگی مغایرت دارد.

پس نامی که برای اینگونه مشاغل بکار می‌برند کاذب می‌باشد، شغل کاذب به نوعی روی دیگری از بیکاری برای جامعه شناخته می‌شود. در این گونه شغل‌ها اشخاص در جایگاه و یا موقعیت شغلی که متناسب با تحصیلات آن‌ها و یا مهارت‌های آن‌ها نیست قرار داده شده‌اند.

این قبیل مشاغل به این علت که منجر به ارائه خدمت خاص و یا عرضه یک کالا در جامعه نمی‌گردند به عنوان شغل کاذب شناخته می‌شوند. در این تعریف باید بدانیم مسئله بر خوب یا بد بودن موقعیت شغلی که شخص مذکور در آن مشغول به کار است، نیست؛ بلکه این عدم تناسب بین مهارت‌ها، دانش و آن شغل است که مشکل‌زا می‌شوند، شغل های کاذب یکی از مشکلات اجتماعی-اقتصادی بسیار خطرناک برای سلامت جامعه محسوب می‌شوند.

این روزها شغل‌های کاذب بسیار گسترده‌تر از قبل شده‌اند از جای پارک‌گیر، فال‌گیر، راننده تاکسی (مسافر‌کشی با ماشین شخصی)، گریه کن سر قبر تا همراه بیمار، دستفروش، داد زن برای جلب مشتری در یک مغازه و غیره را شامل می‌شود تا اینجای کار شاید مسئله نگران‌کننده نباشد اما وقتی افراد برای گذران زندگی خود به سمت‌ شغل‌های خطرناکی همچون محو کردن پلاک و شرخری، کولبری و شوتی می‌روند باید منتظر اتفاقاتی بود که سلامت جامعه را نیز به این واسطه تهدید می‌کنند.

گاها اتفاقاتی می‌افتد که باعث تحریک احساسات جامعه می‌شود مثلا کولبری که بواسطه موانع قانونی توسط پلیس مرزی دستگیر می‌شود یا مورد حمله قرار می‌گیرد و یا دستفروشی که با توجه به قانون شهرداری باید بواسطه سد معبر جمع آوری شود و موجب درگیری و یا خودسوزی می‌شود و یا شوتی که بعلت عبور از ایست پلیس تصادف می‌کند و یا دستگر و جریمه می‌شود همه و همه برای جامعه مشکلاتی را بوجود می‌آورند که باید از دید آسیب‌شناسی به آن‌ها نگاه کرد و نه بعنوان دلسوزی با استفاده از رسانه طوری جلوه دهیم که این امور باید باشند.

هیچ شغل کاذبی نباید باشد زیرا حتی سبکترین‌ترین آنها برای جامعه مشکل‌ساز است، جوانی که دستگیر می‌شود و یا بار ماشینش توقیف می‌شود و یا تصادف می‌کند و مجروح و ناقص می‌شود و یا فوت می‌کند همه برای جامعه مشکل ایجاد می‌کند. ایجاد توجیه و محل قانونی برای وجود برخی از این مشاغل ناشی از عدم درک درست نسبت به معضلات بعدی این مشاغل می‌باشد.

رسانه و افراد تاثیرگذار اجتماعی نباید با تیترهای نامناسب موجب این حق کاذب شوند که باید دستفروش باشد باید کولبر باشد و یا باید شوتی باشد. اگر این مشاغل باشند پس کسی نباید به شهرداری بخاطر سد معبر معترض باشد و یا کسی به پلیس مرزی و نیروی انتظامی بخاطر برخورد نکردن با قاچاق ایراد بگیرد.

در نظر بگیرد فردی که مغازه خریده و یا اجاره کرده و پول آب و برق و مالیات می‌دهد و یا صنعتگری که با کلی مشکل واحدی را ایجاد کرده و بخاطر ورود کالای قاچاق محصولش را کسی نمی‌خرد و بعد از مدتی هم کارگرانش بیکار می‌شوند؟ این معضلات و مفاسد ناشی از مشاغل کاذب می‌باشند باید با ایجاد شغل واقعی مشاغل کاذب را حذف کنیم. نه اینکه با دلسوزی و انتشار تصاویر موردی حقی ناخواسته با استفاده از احساسات برای این افراد ایجاد کنیم به نحوی که حتی نماینده مجلس از وزیر بخواهد که کولبری آزاد شود و یا شوتی مجاز باشد در حالی که ممکن است بسیاری در کنار این امور قاچاق مواد مخدر یا سلاح هم انجام دهند که آسیب‌های جدی‌تری به جامعه وارد می‌کنند.

به هر حال در کنار اینکه شغل کاذب باید برچیده شود نوع برخورد با این افراد هم باید انسانی و قانونی باشد نه اینکه به شکلی خلاف اخلاق و قانون برخورد شود تا بهانه‌ای در دست بعضی باشد برای دلسوزی‌های نابجا و از طرفی باید با این افراد هم با روی خوش برخورد شود و فرهنگ تعامل متقابل در این امور ایجاد شود زیرا درگیری و کتک‌کاری با مامور و یا آتش زدن خود اعمالی دیگر است که آسیب آن بیشتر برای شخص خاطی می‌باشد نه ماموری که برخورد می‌کند.

با بررسی قوانین کاملا پیداست که طبق تبصره ۱بند ۲ ماده ۵۵ قانون شهرداری سد معبر ممنوع و رفع آن با شهرداری است و  قوانین گمرک و قاچاق کالا و ارز و عبور و مرور از مرز هم قواعد خاص خود را دارند و وظیفه هر یک از مامورین این حوزه‌ها هم برخورد با خلاف و جرم است که همه در راستای حمایت از مشاغل پایدار و مولد و خدماتی واقعی است و اگر در این رابطه  برخورد درست و اعمال قانون نباشد قطعا هم بر مشاغل کاذب افزوده می‌شود و هم مشکلات اجتماعی زیادی دامنگیر جامعه خواهد شد و اثر این اقدامات نابجا و خلاف قانون را خیلی زود در زندگی روزمره مردم خواهیم دید. پس باید بدنبال راه چاره که ایجاد اشتغال پایدار می‌باشد باشیم و از دلسووزی‌های بی‌مورد خودداری کنیم.

  • نویسنده : عزت‌اله خورشیدی