مهمان این هفته برنامه دستخط حبیب الله دهمرده متولد ۱۳۳۱ در سیستان و بلوچستان است و از مفاخر این استان محسوب می‌شود و خیلی ها ایشان را با پژوهشکده کشاورزی زابل می شناسند؛ بیش از اینکه مقامات اجرایی و تقویمی فعلی ایشان را مورد توجه قرار بدهند. یک استاندار بسیار قابل در دهه […]

 

 

مهمان این هفته برنامه دستخط حبیب الله دهمرده متولد ۱۳۳۱ در سیستان و بلوچستان است و از مفاخر این استان محسوب می‌شود و خیلی ها ایشان را با پژوهشکده کشاورزی زابل می شناسند؛ بیش از اینکه مقامات اجرایی و تقویمی فعلی ایشان را مورد توجه قرار بدهند. یک استاندار بسیار قابل در دهه ۸۰ بوده و کارهای بسیار بزرگی را در استان هایی که مسئولیت داشته انجام داده، الان هم نماینده مجلس شورای اسلامی است.

اوضاع چه طور است؟ حال آقای دهمرده چه طور است؟ همیشه آقای دهمرده را ما به دویدن و تلاش و کوشش می شناسیم. اوضاع چه طور است؟ از مجلس شروع کنیم؛ اوضاع مجلس یازدهم چطور است؟

آن انتظاری که من از مجلس داشتم بیرون بودم و آنچه که در درون مجلس می گذرد با هم فرق می کند.

کلی می گویید فارغ از دهم و یازدهم؟

هر دو تا فرقی نمی کند. انتظار داشتیم یک اتفاقاتی رخ بدهد ولی نه رخ نداده خلاصه مطلب مجلسی که باید در راس امور و مسائلی که بزرگان توقع و انتظار دارند معدل کار من نمره قبولی نمی دهم.

گیر کار و نکته کجاست که بتوان برطرف کرد و بیاید در راس امور؟

من واقعا باید اعتقاد داشته باشم که نماینده یک مردمی هستم که با جوابگو باشم در این دنیا و آن دنیا و کارهایی باید برای مردم انجام بدهم از جنس خدمت بی منت؛ اساس کار باید این باشد. برنامه داشته باشم برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت، براساس این برنامه عاقبت بگویم من می خواهم چه کنم در این مجلس از این زاویه مجلس ظرفیت دارد ولی اینکه رای گیری می شود و مسائل مختلفی ممکن است من دهها برنامه خوب داشته باشم ولی باید از اکثریت مجلس را با خودم همراه کنم و مجاب کنم که رای بیاورد و قانونی شود، بنابراین درخواست من از مردم بزرگوار ایران این است که عناصری را به آنها رای بدهند که امتحانشان را پس داده باشند.

مجلس یازدهم دوره ای را تقریبا از این دو سالی که از مجلس می گذرد بیشترش را با دولت آقای روحانی چالش داشت و چالش های ویژه ای داشت و چیزهایی تصویب می کرد که اجرا نمی شد و مجلس آن را به صلاح مردم می دانست دولت اجرا نمی کرد و نکاتی از این دست الان وضعیت و تعامل را با دولت آقای رئیسی چه طور می بینید؟

قسمت اول را من پاسخ بدهم؛ من این را قبول ندارم! اگر ما ۱۰۰ تا ۱۵۰ نماینده واقعا قابل و نماینده مردم بودند و داشتیم می توانند قوا را هم مدیریت کنند یعنی آقای روحانی را می آوردند در صحن، حالا آقای روحانی هم نه، هر رئیس جمهوری؛ من کلی تعریف می کنم، اما شما وقتی که می آید اینجا ۵۰ نفر ۱۰۰ نفر بیشتر کمتر امضا می کنند، سوال می خواهند از رئیس جمهور کنند، انتهای داستان بعد از مدتی همه این آدم ها کم‌کم پاک می شوند.

 پشت صحنه‌اش چیست؟

اگر ۱۰۰ تا ۱۵۰ نماینده قابل باشند وقتی به یک جمع‌بندی می رسند که این وزیر کفایت این کار را ندارند به استیضاحش رای بدهند، یا برای رئیس جمهور انجام بگیرد، اگر تا آخر بایستند، همه حساب کار خودشان را می کنند.

این از مجلس قبل؛ مجلسِ الان هم من خرده نمی گیرم، اما گاهی سوالی که از من مردم می کند می گویند شما به عنوان نماینده مجلس برای ما چه کردید؟ گرانی که این است وضعش، خشکسالی که این، آب که این، ما کوچ می کنیم، تو چه نماینده ای هستی! من جوابی ندارم واقعا چه بگویم به مردم؟ من پیوسته مورد سوال واقع می شوم می گوید چه کرده این مجلس؟ دلایل متعددی وجود دارد برمی گردم به همان نقطه که این نمایندگان با هم آن اراده اصلی و کلی را ندارند.

اگر اراده داشته باشند سوال می کنند، سوال حق نماینده است دو تا مطلب دارد، قانونگذاری سر جای خودش، ولی آن طرف نظارت بر قانون هم وجود دارد، حق طبیعی من است که سوال کنم که چرا الان قیمت گوشت به اینجا رسیده، چرا قیمت مرغ به اینجا رسیده، چرا قیمت تخم مرغ به اینجا رسیده چرا؟ چه کسی پاسخ باید بدهد حتما دولت باید پاسخ بدهد، من به عنوان نماینده سوال می کنم ولی چه پاسخی تا به حال به من دادند هنوز که هنوز است، واقعا من خجالت می کشم خدا شاهد است تا اعلام می کنند که ما یارانه ۴۵ هزار تومان را واریز می کنیم! بابا ۴۵ هزار تومان زمان احمدی نژاد آن موقع حداقل … دلار بود امروز چند دلار شده است؟ آیا این می تواند برود یک کیلو گوشت بخرد؟ چه داریم بگوییم.

این که شما می گویید که مجلس جمهوری اسلامی شما هم نماینده مجلس هستید من نباید از مجلس دفاع کنم می گویند که مجلس هم کارهای مثبتی کرده است این طوری هم نیست شما که در کار احرا بودید که الان انتقاد می کنید از قیمت و … آیا الان با این شرایط می شود بهتر از این عمل کرد؟

بله، چرا دلایل دارد، مثلا من استاندار سیستان و بلوچستان هستم با مشکل برنج مواجه می شوم پر می کشد قیمت ها چه می کنیم مرز را باز می کنم برنج وارد می کنم ۵ درصد تا ۱۰ درصد کمر برنج من می‌شکنم، برای گوشت دچار اشکال می شوم چه می کنم می آیم سلطان گوشت ها را عوض می کنم، می آیم می گویم مردم من مجوز به شما می دهم گاو وارد کنید، شتر وارد کنید، اما نه به یک نفر؛ ۵۰ تا آدم ردیف می کنم به این کپن می دهم به هر کدام ۵۰۰ راس مجوز می‌دهم، هم توزیع سر وقت می کنم هم جلوی رانت را می گیرم، ده ها کشتارگاه در سیستان من ایجاد کردم قراردادی هم با آقای اسکندری وزیر وقت جهاد کشاورزی امضا کردم که با این قیمت هر کسی آورد من می خرم، تو از من بخر، مثلا ۲۰۰۰، ۳۰۰۰ تومان اگر گران تر شد بروند بفروشند. چه قدر شغل من ایجاد کردم، حتی کار به جایی رسید که توافق کردیم که گوساله از برزیل بیاورند چابهار به من تحویل بدهند، گوشت مملکت را من تعهد کردم، میوه شب عید را هم من مگر حل نکردم الان نمی توانیم؟

شما ۳۰ استاندار قابل بگذار، استاندار قابل به معنای واقعی کلمه که این استان ها و مرزهای رنگ و وارنگ داریم و بعد اختیار به آنها بده و بعد از آنها سوال کن که آیا نمی توانید درصد قابل توجهی از مشکلات تحریم و غیرتحریم را ما بشکنیم؟ چرا نمی توانیم، به من بدهند.

 می خواهند استاندار قابل بگذارد مجمع نمایندگان می گوید که فلان برای چه؟! بهمانی! آن یکی نباشد این یکی باشد همین که خودتان گفتید.

مگر آقای پورمحمدی وزیر کشور نبود زمان احمدی نژاد نبود مگر اکثر قریب به اتفاق نمایندگان سیستان و بلوچستان در مورد گذاشتن من اعتراض نکردند؟ مگر استعفا نکردند؟ چه طور شد که بعد من آنجا رفتم؟ حق رئیس دولت است استاندارش را خودش انتخاب کند، چه ربطی به نماینده دارد؟! نظر نمایندگان را بگیرد، نمایندگان هر گزینه ای دارند خارج از همه اینها بررسی کنند، اگر ندارند آنی که به جمع بندی می رسد باید وزیر کشور و رئیس جمهور باید جوابگوی مملکت باشند.

من استاندار یک جایی هستم، من فرمانداری می گذارم که اصلا به تو توهین نکند، اما آنی که تو بگویی من نمی گذارم، تو وقتی من را برداشتی چه جواب خدا را می دهی؟ می فهمی چه کارت می کند خداوند؟ می گوید به چه جرمی؟ چون منویات تو را نگذاشت که برای تو صندوق پر کند او را برداشتی؟ چه جوابی داری بدهی؟ نمی کنم رفیق تا لحظه ای که من استاندار هستم روش من این است آدم سالم توانمند می گذارم، اما آدم ناسالم نمی گذارم مردم خوب قضاوت می کنند و خیرات و برکات هم دارد.

حالا چند درصد از همکارهای شما نمایندگان مجلس مثل شما فکر می کنند؟
خیلی کم! عدد ندارم ولی خیلی کم.

چرا بعد از ۴۰ سال به اینجا رسیدیم؟

سوال باید بکنیم؛ بپرسید چرا این اشکالات در مملکت ما باید پیش بیاید با این روسای جمهور؟ یک کم جلوتر بروم، پر من می سوزد وگرنه خیلی حرف های محکم دارم! چرا؟ آیا گیر ندادیم ما؟ آیا موقع آنکه تجدید نظر کنیم نرسیده است؟ شما در اینجا وقتی می گذارید صدها مطلب دیگر من باید بگویم.

شما وقتی سالم کار می کنید از هیچ چیز نگران نیستید، خداوند قدرتی به شما می دهد مثل ذوالفقار علی ابن ابیطالب از هیچ چیز نگران نیستید ولی به طول میزت و قدرت میزت نباید فکر کنید من چند سال قرار است باشم، یک روز هستم، باید استاندار باشم، یک روز هستم، باید رئیس دانشگاه باشم، یک روز باشم باید نماینده باشم ولی نمایندگی مثل استانداری نیست، دست من نیست بلدوزر بردارم همه جا را شخم بزنم،چرا کرمانی که آقای احمدی نژاد می گوید من زیر شانس رای آوردن در کرمان ندارم، می گوید برو کرمان را درست کن، من یک سال مانده به انتخابات می روم کرمان براساس چه شاخصی کرمان، بالاترین رای را به احمدی نژاد می دهد چرا؟ لابد استانداری داشت که آنجا صادقانه خدمت کرده، باج به کسی نداده، شب تا صبح جان کنده به مردم خدمت کرده به میزش هم چسبیده نبوده، پیوسته پشت میز نشسته نبوده، این ها سازوکار دارد ،روش مدیریتی دارد که الان من دارم که وقت نیست توضیح بدهم.

نباید به مردم دروغ بگوییم نباید برای مردم کلنگ الکی بزنیم، نباید وعده سرخرمن بدهیم، یکی از بدترین کارهایی که شده که اکثر ما یاد گرفتیم این است که هر کسی آمده تمام دولت قبلی زیر سوال برده که همه دزدند و بردند و من یکی آمدم، این غلط است! من هیچ وقت استانداران قبل از خودم را زیر سوال نبردم برعکس استاندار هر کجا شدم عکس استانداران را بعد از انقلاب و عکس شهدای استانداری را ردیف کردم هیچ کس جرات نکرده که برای استاندار قبلی نبش قبر کند، هر کس هر چه از دستش آمده کارش را انجام داده من دنبال حاشیه و چالش نبودم، ما الان آمدیم می گوییم خزانه را قبلی غارت کرده، هیچ چیز برای ما نگذاشته، می گویند یک رندی که دانشی سوادی هیچ چیز نداشت این را گذاشتند مسئولیت دادند گفت خیلی خوب، استادکار هم داشت، گفت که خب من چه کار کنم من بلد نیستم گفت این کارت را بگیر کارت اول نوشته تا می توانی کلنگ الکی بزن و وعده بده به مردم، تا شش ماه یک سال این کار را کرد گفت دیگر نمی توانم گفت بیا کارت دوم را بگیر تا می توان گذشتگان را فحش بده، گفت دیگر چه کار کنم؟ حالم دارد بد می شود، گفت بیا کارت سوم را بگیر برو دنبال کارت!

آقای دهمرده کابینه آقای رئیسی را چه طور می بیند؟

کابینه رئیسی را خوب نمی‌بینم، آدم هایی که انتخاب کرده از یکسری زاویه با دیدگاه ایشان سازگاری دارند ،ولی تیم اقتصادی و تیم های دیگر چه کردند؟

 زود نیست الان؟

این ملت مگر من وقتی استاندار می شدم یا رئیس دانشگاه، به من مهلت می داد؟

 سه ماه گذشته ها !

اجازه بفرمایید! می گویند مردم با شعاری که شما فکر می کنید… برای رئیسی من چه قدر پوستر چسپاندم؟ دور اول تنها نماینده ای بین اقشار نماینده سیستان و بلوچستان بودم همه جا رفتم پوستر چسباندم، کرمان و … بماند که خودش هم می‌داند اینها را.

این دور من بیرجند رفتم یاسوج رفتم، لرستان رفتم، برای من گوسفند زمین زدند، هر جا رفتم خودکشی کردم، وساطت کردم که شما به آقای رئیسی رای بدهید، من تضمین می کنم که مشکلاتتان را حل می کند. شما مثل اینکه بازار را نمی بینید آیا من یک تخم مرغی یک روغن نباتی در اختیار مردم گذاشتم که اینها بروند یک املت یک نیمرو درست کنند؟ می توانند بخرند؟ چند درصد دهک های پایین می توانند بخرند؟

آیا همین است؟ اینها اگر بحث کوتاه مدت می خواهند من این آدم های گرسنه ای که الان در سیستان و بلوچستان… در سیستان چه درآمدی دارند؟ رودخانه هیرمندی است که خشک شده، بند کمال خان را بستید، کارخانه ای هم که نداریم، کشاورزی هم که نداریم مرز هم که سه قفله کردید، همه چیز را بستید؛ این چه طور زندگی کند؟ آیا خودت را جای او می گذاری؟ غیر از اینکه پشت خط زنگ می زند آه و نفرین و ناله می کند؟ چه بکنم من من می گویم الان شکم تو را باید سیر کنم، ولو با نان خشک.

مثلا در این سه ماه باید دولت آقای رئیسی چه می کرده نکرده است؟

عرض من این است که از منابع مختلفی از راه های مختلفی از قرضی … هر چه اسمش را بگذارید دو سه تا قلم را باید ارزان می کرد. انتظار جامعه و من این بود که ایشان در حد عنوان سبد غذایی یا هر چه، گیر آدم ها یک چیزی می آمده آخر هفته ماهی یکبار که دو کیلو برنجی، یک کیلو گوشتی، ماکارونی، از این جنس که بروند یک هفته امورات شان را با همان پیاز داغ زندگی شان بشود که نشد.

 الان می گویید مجلس ما هم یک دست نیست که ما اینها را ازدولت بخواهیم فعلا الان یک چیزی اتفاق افتاده، البته مصوبه مجلس است، زمان آقای روحانی اجرا نشده الان بالاخره دولت باید اجرا کند این است که ارز ۴۲۰۰ تومانی را برای کالاهای اساسی دولت باید حذف کند. خود مجلس بیاید ورود کند، ببیند که چنین چیزی الان واقعا وضعیت همین که شما می گویید مردم تحت فشار هستند، اگر واقعا صلاح نیست نشود.

آیا برآورد تقریبی شما می دانید که صد میلیارد دلار در سال کف کف بابت همین حامل های انرژی ما یارانه می دهیم، سوبسید می دهیم؟ الان همین یارانه های ۴۵ هزار تومانی احمدی نژاد به همه می دهیم یا نمی دهیم؟ برای چه کار می کنیم کجای دنیا اسمش را عدالت گذاشته اند؟ دهک های ضعیف را باید رسیدگی کنیم نه اینکه همه را یک مقدار ساماندهی کنیم.

این هم مصوبه مجلس دارد و اجرا نشده است.

من الان می گویم بسیار خب، آیا توقع هست که دولت آقای رئیسی که روی کار آمده این ها را اجرایی کند یا خیر؟ چرا نمی کند؟

تیم آقای رئیسی هم می گوید قدری زمان بدهید.

خب کِی؟ مردم آنی می خواهند سه ماه به نظر شما سه روز است؟

 نه قبول دارم.

به نظر من سه ماه دنیای کار است.

 ولی قبول کنید که با یکسری مشکلات عظیمی کار را تحویل گرفتند.

ببین عزیز دلم شما یک نفر پیدا کن که صلاحیت رهبری سرزمین مثل مقام معظم رهبری داشته باشد نماینده مجلس بوده و رئیس جمهوری و همه چیز هم بلد است خیلی خب آیا این ظرفیت مگر وجود ندارد؟ آیا این تیم حق دارد بروند بنشینند بگویند ما چه کنیم؟

 شما می گویید آقای رئیسی از مشورت خودش را بی نیاز نداند و با نیروهای متخصص بیشتر مشورت کند.

دقیقا. در انتخاب کابینه اش باید این کار را می کرد که نکرد، رئیسی روی سر ما جا دارد، شکست رئیسی، یعنی شکست من.

حالا این حذف ارز ۴۲۰۰ تومان جدی است؟

این را از من سوال نکن، الان ولی سوالی که از من می کنی این است که این که تو بردی بالا آن وقت می دانی قیمت ها چه قدر بالا می رود؟ زنجیره‌وار همه با هم می روند بالا. برای آن چه فکری کردید.

یعنی شما مخالفید؟

من موافقم منتهی جایگزین و راه حل باید پیدا کنیم، من رودخانه هیرمند را دارم وقتی می خواهم ببندم قبل از اینکه ببندم باید چند مسیر باز کنم اول باز کنم آب جاری شود بعد این را ببندم اگر این کار را نکنم همه جا داغون می شود.

 آقای وزیر علوم همین دیروز گفته که – چون شما در حوزه وزارت علوم و دانشگاه ها تخصص ویژه ای دارید – گفته که دانشگاه های علوم پزشکی و اینها با وزارت علوم یکی شود. یعنی یک پیشنهاد داده موافقید مخالفید؟
صد درصد موافقم.

و عملیاتی می دانید.

صد درصد موافقم، شما کدام کار است که هزینه نداشته باشد آن روز اول آمدند شکل ماری کشیدند این را جدا کردند، در حالی که یکی از دانشکده های وزارت علوم بود یعنی من به عنوان رئیس دانشگاه سیستان و بلوچستان دانشکده پزشکی گرفتم برای دانشگاه سیستان و بلوچستان، بعدا از ما جدا کردند و بقیه دانشگاه ها.

خب این چه ارزیابی، چه گیر ما آمده است؟ شده ده هشتادم پزشکی گم شد در لابه لای بهداشت و درمان و بقیه مطالب، شما بپرسید ببینید چه توجهی می شود؟ چه درصدی به اینها می دهند باید برگردد سر جای خودش مثل تمام دنیا. دنیا پیشرفته را عرض می کنم و کسانی که این مسائل را طی کردند سر جای خودش برگردد و بعد ایرادی دارد ضعفی دارد اشکال دارد ظرفیت هایش را باید جمع و جور کنیم ظرفیت هایش بالا برود ظرفیت پزشکی ما هر روز یک داستان و اتفاقات خاصی که رخ می دهد. پس من موافقم.

به لحاظ پزشکی و تامین پزشک ما با مشکل مواجهیم؟

بله. خیلی جاها ما الان با مشکل مواجه هستیم.

 چه قدر کمبود داریم؟

اعداد متفاوت است مثلا در قسمت سیستان و بلوچستان جاهای مختلف مسائل بالایی را مطرح می کنند که به ازای هر صد هزار نُرمی دارند این تعداد پزشک باید داشته باشیم و نداریم این تعداد هستیم. منتهی یک نکته باید یادمان نرود که من همه اش در منفی نایستیم، زمانی که من رئیس دانشگاه سیستان و بلوچستان بودم ۹۹ درصد پزشکان ما غیر ایرانی بودند، چه کار کردیم؟ این راه حل دارد که من به شما می دهم.

آقای رنجبران برای این مملکت نه اینکه آمدم یک دفعه هلاکوخوانی کنم رفتم یک دبیرستان مشکل من پایه دبیرستان بود یعنی کل دانش آموزان دبیرستان های تمام دانش آموزان ریاضی استان سیستان و بلوچستان زیر ۷۰ نفر، من این را از مرکز تصحیح اوراق با اسم گرفتم، معدل متوسط به ۱۱، ۱۲ آیا من با این می توانم استان را متحول کنم؟ ورودی من از ۱۰۰تا ۳ تا بومی بود، با بدبختی آمدم راه حلی که اعلام کردم دبیرستان شبانه روزی ایجاد کردم گفتم آموزش و پرورش نمی تواند دانشگاه دبیرستان شبانه روزی غیر قانونی ایجاد کردم مردانه می گویم غیر قانونی انجام دادم رفتم مجلس به من رای ندادند رفتم آموزش و پرورش به من نداد، گفتم حالا که نمی دهی پس من کیستم من دهمرده هستم یک کسی هستم در این مملکت، من رئیس دانشگاه هستم، قدرت دارم اختیار دارم برای این ثانیه‌شماری کردم مشکل مردم را حل کنم با این روش ها مجلس رای ندهد ، نده!

ولی راهکار برایش فراهم کردم یک بهترین مدرسین ایران بردم آنجا درس بدهند، بهترین های ایران را که هیچ جای ایران نداشت بهترین امکانات را گذاشتم، تمام امکانات رایگان همه چیز، پول می دادم ولی پول نمی گرفتم، شما ببین چه شد یک سال این دبیرستان برای یک مقطع من داشتم می دانستم زیر آب من را می زنند آمدم هم چهارم دبیرستان را گرفتم کنکور و هم سال اول دبیرستان را گرفتم حالا چه کردم، سال چهارم برای این گرفتم که اینها در کنکور سراسری قبول شوند اگر اینها قبول بشوند، شاگرد اول بشوند زبان من باز می شود مطالبه می کنم.

که ۸۰ نفر پزشکی قبول شدند؟

در آنجا آمدم منفجر کردم به مدرسین گفتم شما تک رقمی بدهید آن موقع بیست میلیون تومان انعام می گیری، خدا شاهد است اگر من نگاه می کردم که حق التدریس ها چه قدر می دهند پروازی‌ها را، چون می دانستم اگر نگاه کنم حریف خودم نمی شوم این پول را که به بدختی من می آورم گدایی می کنم این طوری می شود اصلا نفهمیدم تا الان هم نمی فهمم. یک سال منفجر کردم ۸۰ تا ۶۰ تا پزشکی و مهندسی آوردم سر جایشان، بعد آوردم در مملکت از این طرف معکوس و گفتم این محصول من است، آقای وزیر وقت علیه من اعلام جرم کرد که غیر قانونی بوده، حالا بماند اسم هم نمی برم، بنازم قدرت تو را وقتی قلبی می شکند چه می کند! دو تا با هم هم خدا هم حرکت، عقلم را به کار انداختم به هر دری زدم آمدم شورای انقلاب فرهنگی تهران را شام دعوت کردم، همه فیلم هایش است گفتند چه می خواهی؟ گفتم من این را می خواهم، اینها نامه ای نوشتند هاشمی همان جا دستور داد به وزیر وقت که دبیرستان شبانه روزی من را اساسنامه اش را مجبور شد وزیر وقت بپذیرد و به من اجازه داده شد که در هر نقطه ای من یک ….

پس ببین من نیامدم پزشک بنگلادشی را بیرون بریزم، نیامدم هندی جایگزین کنم، آمدم قبل از همه پایه این دانش آموزان را آوردم بالا که اینها در این مرحله امروز شما فارغ التحصیل دبیرستان شبانه‌روزی دانشگاه سیستان و بلوچستان و ده ها دبیرستانی که من در کل ایران مثل ایلام و بوشهر و کردستان و … من اینها را اجرا کردم، برو ببین الان من پزشک مازاد دارم در مرکز استان.

  • نویسنده : عباس دارایی خبرنگار میرملاس خبر