کمتر از 48 ساعت تا برگزاری انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری و ششمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا باقی مانده است، با پایان سه دور مناظره به نظر می‌رسد مردم و آن‌هایی که مخاطب این مناظرات بوده‌اند به خوبی با شخصیت و رویکردها و برنامه‌های هفت گزینه احراز صلاحیت‌شده انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم آشنا شده‌اند.

عباس دارایی/ اختصاصی میرملاس‌نو- سرویس سیاسی- کمتر از ۴۸ ساعت تا برگزاری انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری و ششمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا باقی مانده است، با پایان سه دور مناظره به نظر می‌رسد مردم و آن‌هایی که مخاطب این مناظرات بوده‌اند به خوبی با شخصیت و رویکردها و برنامه‌های هفت گزینه احراز صلاحیت‌شده انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم آشنا شده‌اند اما در این بین آنچه حائز اهمیت بوده و مهم تلقی می‌شود این است که نتیجه انتخابات در گروی مشارکت مردم و میزان حضور آن‌ها در این انتخابات است به طوری که در دوگانه تحقق بستر فراهم شده برای پیروزی رئیسی یا بر هم خوردن بازی این مردم هستند که با مشارکت و حضورشان می‌توانند این دو گذاره را محقق کنند.

اگر انتخابات با یک مشارکت سرد رقم بخورد به طور قطع منتفع از این وضعیت اصول‌گرایانی هستند که پشت سر سید ابراهیم رئیسی قرار گرفته و البته از مدت‌ها قبل پیروزی خود را مسجل و صرفا در پی برگزاری انتخابات برای رسمیت دادن به این برنامه از پیش تعیین شده‌ای است که در آن رقبای قدری چون اسحاق جهانگیری، مسعود پزشکیان و علی لاریجانی و البته محمود احمدی‌نژاد و نظامیان چون سعید محمد و حسین دهقان از میدان به در شده و جواز حضور در رقابت ۱۴۰۰ را از شورای نگهبان اخذ نکردند و به ناچار باید مخالفین سید ابراهیم رئیسی با نامزدهای حداقلی همچون عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده رو در روی او و بادیگاردهای پوششی‌اش در مناظرات و عرصه سخت انتخابات قرار گیرند.

در این بین اما عبدالناصر همتی کمی این معادلات را تغییر داده و با حضوری خوب و پرفروغ در مناظرات به ویژه مناظره آخر می‌تواند آن گزینه‌ای باشد که بخش عمده‌ای جریان مخالف رئیسی را نمایندگی می‌کند و البته مهرعلیزاده هم تا توانست به عنوان یک گزینه نزدیک به اصلاح‌طلبان بر رقبا تاخت و با رنگ و بوی سیاسی بر رئیسی به طور ویژه‌تری شورید، آنچه اما برجسته‌تر در افکار عمومی قابل ارزیابی است اینکه عبدالناصر همتی با وجود محدودیت زمانی و دلسردی بدنه رای حامی اصلاح‌طلبان و البته سردرگمی و ناهماهنگی بین بدنه رای و بدنه تصمیم‌گیر جریان اصلاحات به عنوان فردی متفاوت و غیرقابل پیش‌بینی و همه دشواری‌ها بعنوان فردی که سیبل حملات پنج رقیب اصول‌گرای حاضر در انتخابات بود، ظاهر شود و بسیاری از ناظران و تحلیل‌گران سیاسی معتقدند او در مثلث پایانی رقابت به همراه محسن رضایی، رقبای اصلی سید ابراهیم ریسی‌اند و اگر رضایی توانسته باشد بخش عمده‌ای بدنه رای متوسط به پایین و ضعیف جامعه را با وعده‌های انتخاباتی متنوع‌اش از جمله یارانه ۴۵۰ هزار تومانی با خود همراه کند بخش عمده‌ای از سبد رای رئیسی را تصاحب خواهد کرد و اصلاح‌طلبان و احزاب و تشکل‌های سیاسی این جریان و البته شخص سید محمد خاتمی به عنوان فردی متنفذ و مقبول به انتخابات بر خلاف رویکرد اولیه این جریان در قبال انتخابات پس از رد صلاحیت‌ها ، ورود پیدا کند جامعه با اصلاح‌طلبان همراهی و همتی بعنوان رقیب رئیسی مطرح و انتخابات چه بسا به مرحله دوم هم برود که در آن صورت این اصلاح‌طلبان خواهند بود که می‌توانند دست بالا را داشته باشند.

روند فعلی اما به گونه‌ای نیست که بتوان یک نتیجه واحد از اردوگاه اصلاح‌طلبان تحلیل و تفسیر کرد زیرا بخش پیشروی آن‌ها بدون توجه به اهمیت انتخابات ریاست جمهوری در این زمینه بی‌توجه به خواست بدنه حامی و هیجانات ایجاد شده بر انتخابات شورای شهر تهران متمرکز شده‌اند و لیست ۲۱ نفره‌ای از نزدیکان خود را نیز بعنوان لیست نهایی اصلاح‌طلبان منتشر کرده‌اند اما ترجیح می‌دهند روی همان دوری حرکت کنند که پیش از این عنوان کرده بودند، کاندیدا نداریم و در انتخابات ریاست‌جمهوری مشارکت غیرفعال داریم!!

اینکه مشارکت غیرفعال به چه معناست و چگونه برخی تندروهای اصلاح‌طلب که در ۸۴ نیز مسیری خلاف واقعیات جامعه در پیش گرفته و در ۹۲ با روحانی، حداقل‌ها را مطالبه می‌کردند، می‌خواهند در انتخابات مشارکت غیرفعال کنند و دلخوش به پیروزی لیست شورای شهرشان در نبود مشارکت مردم، بر طبلی بکوبند که خود با دلسرد کردن مردم طنین‌انداز کرده‌اند یک نکته پرابهام است، هر چند به نظر می‌رسد که جامعه در نبود مشارکت فعال پیشروها و هدایت‌گری سیاسیون به درکی از انتخابات رسیده و خود راهی را در پیش خواهد گرفت که شاید حتی برای همتی و یا مهرعلیزاده توفیقی هم نداشته باشند اما در مجموع می‌توان اینگونه تحلیل کرد که اگر در ۱۴۰۰ اصلا‌ طلبان بدون استراتژی بر تاکتیک بی‌کاندیدی و مشارکت غیرفعال بکوبند هم تشتت را در اردوگاه اصلاحات ایجاد و هم زمینه را برای پیروزی بی‌دردسر و کم هزینه رقیب فراهم می‌کنند و هم ممکن است که اگر انتخابات به دور دوم برود و رقیب رئیسی یک اصول‌گرا باشد هم‌چون ۸۴ روزی بر این ندانم کاری و سردرگمی امروز خود حسرت بخورند.

تحولات انتخابات را باید در روزهای انتهایی و حتی ساعات پایانی رصد کرد و شاید این موج خاموش به یک رای اعتراضی در نه به رقیب از پیش خود برنده خوانده منجر و شاید هم در نبود مردم این رئیسی باشد که با یک رای نسبی رئیس‌جمهور هشتم در جمهور سیزدهم باشد و البته برخلاف همه پیش‌بینی‌ها شاید یک احمدی‌نژاد نوظهور از جریان اصول‌گرا با رئیسی شبیه هاشمی ۸۴ به مرحله دوم برود که در آن صورت نتیجه به گونه‌ای دیگر رقم خواهد خورد اما در مجموع یک نکته خیلی مهم است و آن مشارکت مردم و تاثیرگذاری این مشارکت و حضور بر نتیجه انتخابات است که می‌تواند بازی را بر هم بزند.