انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 درحالی با پیروزی سید ابراهیم رئیسی کاندیدای اصول‌گرایان به پایان رسید که ملت ایران در شدیدترین و سخت‌ترین شرایط در تاریخ جمهوری اسلامی قرار گرفته و تردیدی وجود ندارد عوامل مختلفی زمینه را برای تضعیف دولت و دست بالا گرفتن مخالفین روحانی فراهم کرده است.

اختصاصی میرملاس‌نو- عباس دارایی- انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ با پیروزی سید ابراهیم رئیسی کاندیدای اصول‌گرایان به پایان رسید، او درحالی از مدت‌ها قبل و از ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ پس از شکست برابر حسن روحانی عزم خود را برای حضور مجدد در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ جزم کرده بود که بی‌محلی دولت روحانی به سبد رای ۲۴ میلیونی‌اش و گردش به راستش در دولت دوم در کنار خروج آمریکا از برجام و رادیکال شدن برخورد نظام بین‌الملل علیه نظام جمهوری اسلامی و تحریم‌های فزآینده و بی‌سابقه بستری را فراهم کرد که ملت ایران در شدیدترین و سخت‌ترین شرایط در تاریخ جمهوری اسلامی قرار گیرند و تردیدی وجود ندارد که این دو عامل زمینه را برای تضعیف دولت و دست بالا گرفتن مخالفین روحانی فراهم کرده است.

علاوه بر این استیصال اصلاح‌طلبان در برخورد و مواجهه با شرایط سخت ایجاد شده و چندگانگی در بدنه تصمیم‌گیری در مواجهه با این دولت در قالب همراهی یا عدم همراهی زمینه‌ساز عبور مردم از اصلاح‌طلبان و سرد شدن فضای انتخابات شد.

فراموش نکنیم سعید جلیلی یکی از رقبای پوششی انتخابات سال ۱۴۰۰ به تشکیل دولت سایه به محوریت خودش اعتراف کرده است و این به معنی آن است که جلیلی و دوستانش نه به قصد رصد فضا و نقد دولت بلکه برای زمین‌گیر کردن دولت برآمده از رای ملت در هشت سال گذشته از هیچ کوششی فروگذار نکرده و نتیجه این تقابل این بود که دولت ناتوان در مواجهه با رقبای سرسخت و کمرشکن داخلی و بی‌رمق در عرصه بین‌الملل بواسطه اجماع جهانی حاصل از فشارهای ترامپ شده و اصلاح‌طلبان به عنوان حامی این دولت که از غنایم و سهامی عام روحانی هم بی‌نصیب مانده بودند متضرر شده و برای برون رفت از این وضعیت نه از جامعه شناخت داشتند و نه برنامه‌ای برای همراه کردن مردم و لذا در یک زمین سخت حتی از بازی ۱۴۰۰ نیز بیرون رانده شده و نتوانستند با کاندیداهای اصلی که دست کم می‌توانست از افتضاح ۱۴۰۰ برای این جریان جلوگیری کند و حتی شاید در این زمین سخت توفیقاتی هم حاصل می‌شد به ناچار درمانده از حضور در انتخابات یا اعلان فرمان تحریم برای بدنه حامی‌شان به جریانی متکثر در برداشت‌ها و متنوع در تصمیم‌گیری مبدل و بخش اعظمی از توان این جریان که معطوف به حضور بدون کاندیدا یا با کاندیدا شده بود در نهایت قافیه را به سید ابراهیم رئیسی و آرای باطله و البته ۵۲ درصد عدم مشارکت مردم باخته و به ناچار باید یک دوره از بارسازی اجباری را در دستور کار قرار دهند.

اینکه اصلاح‌طلبان در فردای خرداد ۱۴۰۰ با چه رویکرد و چه شیوه‌ای سیاست‌ورزی متفاوتی را در پیش خواهند گرفت یک بحث جداست اما نباید از این مهم غافل شد که هرگونه تجدیدنظر در رویکردها و بازسازی گفتمانی مستلزم شناخت از جامعه و مطالبات آن‌هاست.

براساس آمارهای رسمی بیش از ۲۶ درصد جمعیت کشور در روستاها زندگی می‌کنند این بدین معناست که بیش از ۱۵ میلیون واجد شرایط رای دادن نه کلاب هاووس دارند و نه اهل توئیتر هستند که اصلاح‌طلبان برداشت‌شان این بود با پیشتازی‌شان در این بسترهای مجازی می‌توانند جامعه را با خود همراه کنند.

از آنجا که مشارکت در روستاها بیش از شهرها بوده است و اغلب آن‌ها در خلا حضور کاندیداهای شاخص و نام آشنای نزدیک به اصلاح‌طلبان یک چهره سرشناس به نام ابراهیم رئیسی را می‌شناخته و رقیب نه چندان مطرح نزدیک به اصلاح‌طلبان یعنی همتی و دیگر کاندیدای سرشناس‌تر اما تکراری محسن رضایی توان اقناع آن‌ها را نداشته اند به او رای داده‌اند، با این حساب اگر مشارکت مردم روستایی را بین ۷۰ تا ۸۰ درصد ارزیابی کنیم بین ۱۱ تا ۱۲ میلیون جامعه روستایی به پای صندوق‌های رای رفته و بیش از ۸۰ درصد آن‌ها به سید ابراهیم رئیسی رای داده‌اند.

برای تحلیل جامعه ایران بیش از آن‌که در کلاب هاووس و شبکه‌های اجتماعی چرخی بزنیم و به مجادله بپردازیم باید به این نکته واقف باشیم که چهار کوچه شمال تهران و خالی بودن حوزه‌های اخذ رای کلان شهرها را پیش فرض تحلیل رای رئیسی و شکست رقبای او قرار نداده و به این نکته توجه کنیم از ماه‌ها پیش نظرسنجی‌های علمی حاکی از مشارکت زیر ۵۰ درصدی مردم بوده و اصلاح‌طلبان بواسطه زمین‌گیر شدنشان در قبال حمایت از روحانی در سال ۹۶ و بی‌توجهی او و دولتش به اصلاح‌طلبان و استفاده از ظرفیت‌های نامتناسب با رای مردم عملا فضا را به سمت تقویت رئیسی و حامیانش برده بوده و اصلاح‌طلبان گفتمانی نداشته و در اقناع طبقه ضعیف و بدنه رای حاضر در انتخابات با کاندیدای نه چندان مطرح حرفی نداشته و مضاف بر این ردصلاحیت چهره‌های شاخص نیز دست‌شان را برای رقیب پوچ کرده بود.

آنچه اما در کنار پیروزی ظاهری رئیسی و رئیس‌جمهور شدنش در کنار شکست اصلاح‌طلبان در بازی نابرابر باید مورد واکاوی و تحلیل علمی قرار گیرد، عدم حضور ۵۲ درصد از مردم در انتخابات و آرای باطله‌ای بود که در انتخابات حضور پیدا کردند اما ترجیح‌شان این بود در برگه رای‌ام هیچکدام از ۴ کاندیدای انتخابات ۱۴۰۰ را ننویسند و به نوعی اعتراضی مدنی به وضع موجود داشته باشند که با کسر ۵۲ درصدی تحریمی‌ها و حضور آرای باطله قریب به ۶۰ درصد از مردم ایران در انتخابات از رای دادن به کاندیداها گریزان بوده‌اند که این خود از هر مولفه  دیگری قابل تامل‌تر است.